آمد کنار پنجره
مثل هر روز کرکره ها را کشید
طبق معمول برای گنجشکها و یاکریم ها
خرده نان ریخت و
به شمعدانی ها آب داد
کاملا غیر منتظره اما
کاملا غیر منتظره
به من لبخند زد و
رفت پی کارش
اما نمی دانم چه شد که فکرش
دیگر نمی رود پی کارش!
7 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/10/17 - 23:48
#لااااااااایک
1392/10/23 - 23:45فدااااااااات
1392/10/27 - 22:36